جدول جو
جدول جو

معنی مختتم گشتن - جستجوی لغت در جدول جو

مختتم گشتن
(شَ بُ دَ)
بپایان برده شدن: موائد اطعمه گوناگون و انواع خورشها از حیز اندازه و قیاس بیرون، به محل صرف رسید، و به دعوات صالحات مختتم گشت. (ظفرنامۀ یزدی ج 2 ص 400). و رجوع به اختتام شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ یَ نِ وِ تَ)
تمام شدن. بعد از آن دیگر چیزی نبودن. بپایان رسیدن:
یکی ختم نبوت گشته ذاتش
یکی ختم ممالک بر حیاتش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از مختتم شدن
تصویر مختتم شدن
افدماندن به پایان رساندن بپایان رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار